آدم ها ، جنبه ی دوست داشته شدن ندارند !
تمامِ عمر ، انگار کسی را گم کرده اند ،
کسی که دوستشان داشته باشد ، کسی که حالشان را خوب کند ، کسی که به خاطرشان بیخیالِ همه باشد ...
پیدایش که کردند ، خودشان را گم می کنند !
فیلِ منطقِ شان ، درست جایی که نباید ، یادِ هندوستان می کند ،
سلول های عصبیِ مغزشان فعال می شود و تمام قد ، گند می زند به رابطه شان !
تنها که شدند غرورشان فروکش می کند ،
خودشان را دوباره پیدا می کنند ،
تازه می فهمند با خودشان و رابطه شان چه کرده اند
وقتی که دیگر کسی نیست ،
کسی که دوستشان داشته باشد ،
کسی که حالِ مزخرفشان را خوب کند .
آدم هایِ امروز ، تکبر را با غرور و خودباوری ، اشتباه گرفته اند ،
هنوز کاربردِ درستِ احساس و منطق را نمی دانند !
یا گم می کنند و پیدا می شوند ،
یا پیدا می کنند و گم !
آدم های امروز ، سرشان برایِ به سنگ خوردن ، درد می کند ،
اما هیچ سنگی برایِ درسِ عبرتشان کافی نیست !